به گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی مدرسه تخصصی کوثر قزوین، در کرسی علمی ترویجی با موضوع «نقد آرای نواندیشان در تفسیر آیات حجاب» اعظم اسداللهی، معاون پژوهشی مدرسه تخصصی کوثر قزوین، گفت: از اواخر قرن نوزدهم و در پی نفوذ مدرنیته به کشورهای اسلامی طرح مباحث فمینیسم در جهان اسلام آغاز شد. فمینیسم پس از انتقال به جهان اسلام بازخوانی شده؛ فمینیسم اسلامی در واقع تفسیری نو از اسلام بر مبنای لزوم تأثیر جنسیت در فهم متون است.
وی ادامه داد: تأثیر جنسیت در فهم متون از مباحثی است که در دهههای اخیر با تأثر از الهیات مسیحی در حوزه فهم متون دینی مطرح شد. با ورود دانشهای فمینیستی این نظریه حتی تا خوانش زنانه متون دینی و اسلامی پیش رفت. یکی از مباحث مورد نظر اندیشمندان فمینیستی این است که عمده تفاسیر را مردان نوشتهاند؛ بنابراین، آیات زنان بر اساس نگاهی مردسالارانه تفسیر شدهاند. از این رو به تجدید و بازخوانی متن مقدس بر اساس دیدگاه زن محور پرداختند.
این مسئول اظهار کرد: برای اولین بار محمد عبده، رشید رضا، ممتاز علی، عباس محمود عقاد، سید قطب ، تفسیر قرآن با رهیافتی زن محور را مطرح کردند. ولی در عصر جدید فمینیستهایی همچون قاسم امین، فاطمه مرنیسی، لیلا احمد، رفعت حسن، عزیزه الحبری، اسما بارلاس، کشیا علی و سعدیه شیخ، فاطمه احمد ابراهیم، نوال سعداوی و آمنه ودود از جمله افرادی هستند که با رویکرد هرمنوتیکی بر اساس الهیات فمینیستی به تفسیر قرآن با رویکرد جنسیتی پرداخته و نتایج متفاوتی را از آموزههای قرآن گرفتند.
وی بیان کرد: یکی از نقاط مشترک در آراء فمینیستهای اسلامی بحث عفاف و حجاب است. این گروه قائل به اصالت عفاف هستند، به گونهای که حجاب را امری ناشی از جبر اجتماع میخوانند. مری تسلی زن آمریکایی آفریقایی تبار متولد «۱۹۵۲م» در سال «۱۹۷۲م» اسلام آورد و در سال« ۱۹۷۴م» رسماً نام خود را به آمنه ودود تغییر داد. وی در ادامه در رشته مطالعات اسلامی تحصیل کرد. در سال «۱۹۹۲م» استاد دین و فلسفه در دانشگاه ویرجینیا شد. اولین کتاب او به نام «قرآن و زن» در سال «۱۹۹۲م» مالزی منتشر شد. این کتاب اولین و مهمترین اثر آمنه ودود، در واقع رساله دکتری وی در دانشگاه میشیگان در سال«۱۹۸۹م» است.
اسداللهی خاطرنشان کرد: ودود در کتاب خود کوشیده، نشان دهد که تلقی موجود از زن در جوامع اسلامی به سبب این است که زنان سهمی در فهم و تفسیر قرآن نداشتند و همواره بر این جوامع نگاه مرد سالارانه حاکم بوده است. بنابراین باید قرآن را با رهیافتی زن محور بازخوانی کرد. ودود معتقد است که اصل عفاف در اسلام مهم است، نه حجاب که مخصوص بافت اجتماعی عصر نزول است؛ اینها قالبی است که کشورهای اسلامی با توجه به فرهنگ خود به اجبار به حجاب قرآنی و اسلامی نسبت دادهاند.
وی گفت: از دیدگاه وی، طبق عبارت «إلا ما ظهر منها» در آیه ۳۱ نور حدود پوشش را عرف جامعه به تناسب نیاز خود تعیین میکند. از این رو ارائه یک تفسیر ثابت از قرآن برای همه زمانها و مکانها، بر اساس فرهنگ عصر نزول صحیح نیست، بلکه تفسیر قرآن پایانناپذیر است و در هر عصری خوانشی نو مطابق با فرهنگ زمانه وجود دارد. البته در مسیر تفسیر عصری، توجه به روح حاکم بر قرآن یعنی «عدالت» بسیار مهم است.
معاون پژوهشی مدرسه تخصصی کوثر قزوین ادامه داد: مبانی هر مفسری نقش عمدهای در فهم و تفسیر وی از قرآن دارد. از این رو اولین گام در تحلیل و نقد نظریات، آشنایی با مبانی مفسر و تحلیل آن و ارزیابی صحت و سقم آراء مفسر است. بخشی از مهمترین مبانی ودود از این قرار است: تفسیر قرآن بدون مراجعه به سنت، تاریخمندی فهم قرآن، قائل شدن به هرمنوتیک توحیدی، عدالت جنسیتی و تحلیل و نقد آرای آمنه ودود در بحث حجاب و عفاف.
وی اظهار کرد: ودود معتقد است تفسیر مفسران در ذیل آیات حجاب، تفسیری مردانه است که ناشی از توجه به زبان جنسیتی قرآن و همراه با نوع تفکری است که مردان نسبت به زنان دارند و آنها را موجوداتی پستتر از مردان میدانند که این نوع تبیین با روح هدایتگری قرآن سازگار نیست. قرآن هدایتگری عمومی دارد و توجهی به مرد و زن ندارد و مفسران به این امر توجه نکردهاند.
اسداللهی بیان کرد: ودود با تفکیک آیات مکی و مدنی و لزوم خوانش عصری از آیات مدنی معتقد است، با توجه به این که آیات حجاب در سورههای مدنی مثل احزاب و نور قرار دارند که سورههای مدنی هستند، در واقع پوششی که در این آیات به آن اشاره شده، متأثر از فرهنگ آن زمان است و در حال حاضر این نوع پوشش کارایی ندارد. آنچه در اسلام مهم است اصل عفاف بوده، نه حجاب. اَشکال حجابی که در آیات مدنی به آن اشاره شده از قبیل جلباب و خمار، اَشکالی است که به لحاظ فرهنگی تعیین شده است.
وی افزود: از این رو آمنه ودود حجاب جامعه را در عصر حاضر در کشورهای اسلامی ناشی از جبر فرهنگی حاکم بر جوامع میداند که ربطی به قرآن ندارد. او برای مستدل کردن بیانات خود به آیه ۳۱ نور اشاره کرده، میگوید: «نجابت برای حفظ تار و پود جامعه باید حفظ شود، البته بر اساس ایمان، نه بر اساس اقتصاد، سیاست یا دیگر شکلهای دستیابی به آن. شاید به این دلیل است که یوسف علی حداد آیه ۳۱ نور وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ را چنین ترجمه میکند: «آنچه باید به طور معمول ظاهر شود.» تا نشان دهد که به طور معمول برای نجابت سرمشقهایی وجود دارد که بر اساس فرهنگ تعیین شدهاند».
این مسئول خاطرنشان کرد: سخن ودود حاکی از این مسأله است که محدوده حجاب قابل تغییر بوده، در هر عصری یک نوع پوشش ضامن عفاف در جامعه است. وی به عنوان یک مفسر، نتیجه میگیرد که نوع پوشش آزاد است و آنچه در قرآن مهم است و باید رعایت شود، حفظ عفت و حریم زن از نظر اخلاقی است. در واقع از نظر ودود فلسفه نزول آیات حجاب، افزایش حضور اجتماعی زن و مصونیت وی از تعرض مردان جاهلی است. بنابراین به جای محدود کردن زن به پوششهایی مانند جلباب، باید قوانینی وضع شود که شهوت مردان را کنترل کند.
وی گفت: ودود معتقد بود که حجاب فقط برای مصونیت زنان از تعرض مردان در عصر پیامبر نازل شد، یعنی فقط زنان و حفظ آنها مورد توجه بوده، نه مردان جامعه؛ این در حالی است که قرآن کریم علاوه بر این که زنان را به حجاب فرا میخواند،آنها را از تبرج نیز نهی میکند. وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى (احزاب : ۳۳) تبرج از نظر مفسران به معنای اظهار زینت توسط زن برای مردان نامحرم یا خارج شدن او از خانه با پوششی ناقص و نیمه برهنه است، به گونهای که مانند برج توجه دیگران را به خود جلب کند. از این آیه مشخص است که تأثیر تبرج در افراد جامعه بسیار مورد توجه قرآن بوده است.
معاون پژوهشی مدرسه تخصصی کوثر قزوین بیان کرد: در حدیثی از امام رضا(ع) نیز آمده است: «نگاه به موی زنان حرام شد، به خاطر ایجاد هیجانی در مردان که موجب فساد میشود؛ غیر از زنان سالمند که نگاه به موی ایشان مانعی ندارد....» بنابراین حجاب حکمی نیست که فقط در راستای منفعت زنان و ارتقای حضور اجتماعی آنان و بهرهمندی از حقوق اجتماعی ایشان تشریع شده باشد که با صدور قوانینی که عفاف زن را تضمین میکند، تحتالشعاع قرار گیرد؛ بلکه حجاب برای سلامت جامعه تشریع شده است تا جامعه دچار انحراف و فساد نگردد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر بیتوجهی ودود و همفکرانش به روایات سبب شده است که از پوشش مورد نظر قرآن برای زنان -پوشاندن تمامی بدن به جز وجه و کفین- غفلت کنند؛ در حالی که بیان شد که مراجعه به سنت برای تفسیر و تفصیل آیات امری شناخته شده در میان مسلمانان است. از مباحث دیگر در آراء ودود بحث استفاده از روش هرمنوتیک توحیدی با استفاده از دور هرمنوتیکی بود. با بررسی آراء هرمنوتیکی ودود میتوان گفت دور هرمنوتیکی مورد نظر او در تفسیر آیات حجاب فاقد ضوابط مورد نظر است؛ زیرا یکی از شرایط دور هرمنوتیکی توجه به انسجام معنایی قرآن بود، ولی او بدون در نظر گرفتن تمام آیات حجاب، این مقوله را ناشی از جبر فرهنگی میخواند و فقط به بحث عفاف ارزش مینهد؛ در حالیکه این نظر بر خلاف آیات دیگر است.
اسداللهی اظهار کرد: خداوند در سوره بقره زمانی که از داستان حضرت آدم سخن میگوید، پوشش را امری فطری در نهاد انسان میخواند که آدم و حوا پس از کشف عورت سریع دنبال وسیلهای برای پوشش خود گشتند. در اینجا با وجود اینکه بحث عفاف مطرح نبود، آدم و حوا از روی فطرت خویش به دنبال پوشش مناسب بودند؛ «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهَمَا سَوْءَاتهُمَا وَ طَفِقَا يخَصِفَانِ عَلَيهْمَا مِن وَرَقِ الجْنَّةِ» (اعراف/ ۲۲) بنابراین، حجاب به خودی خود مهم است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر در سوره اعراف خداوند کشف حجاب را از فتنههای شیطان میخواند و از این فتنه انسانها را برحذر میدارد؛ «يا بَنيآدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما» (اعراف/ ۲۷) پس چطور ممکن است قرآن که کشف حجاب و وانهادن پوشش را از ناحیه شیطان میداند نسبت به تشریع حجاب بیتفاوت باشد؟ این که ودود، تقوا را اصل میداند نه پوشش را، ناشی از آن است که به نظر وی، عدم رعایت حجاب منافاتی با تقوا ندارد، در حالی که مسلمان متقی، برای حرمتهای الهی حریم قائل است و عدم رعایت حجاب را که صریح آیات قرآن است، خلاف تقوا میداند و از آن اجتناب میورزد.
معاون پژوهشی مدرسه تخصصی کوثر قزوین گفت: مخالفت با ظاهر آیه از دیگر ویژگیهای این دیدگاه است؛ زیرا او قائل به جدایی عفاف و حجاب است که با توجه به ظاهر آیات این نظریه مردود است: زیرا اولاً، خداوند فرموده است: «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْن» يعنى پوشاندن همه بدن برای شناخته شدن به اينكه اهل عفت و حجاباند نزديكتر است، در نتيجه وقتى به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمیشوند، يعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمیگردند. در واقع همان گونه که از برخی مفسران نقل شده پوشش زنان، آنها را به صلاح و درستی میشناساند و خود مانعی برای تعرض فاسقان میگردد. پس حجاب به عنوان نشانهای از عفاف، ایجاد مرزی با نامحرمان و ایجاد مانعی برای تعرض فاسقان است.
وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، خداوند در آیه ۳۱ سوره نور، خطاب به زنان با جمله: «یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» به مسئله عفاف زنان پرداخته و بر آن تأکید میکند؛ پس اگر فقط عفاف مهم بود سخن آیه تمام بود؛ ولی در ادامه به مسئله پوشش اشاره کرده، میفرماید: «زینت خود را آشکار نکنند». آشکار نکردن به معنای پنهان کردن است؛ پس باید با وسیلهای این امر پنهان کردن اتفاق بیفتد که همان حجاب است؛ در ادامه نیز امر میکند که خمار خود را بر گریبان خود بیندازند و محکم آن را بپوشانند که این نوع پوشش مظهری از حجاب است.
این مسئول تصریح کرد: ودود میگوید که قرآن درصدد تشریع حجاب نبوده است. با بررسی آیات حجاب روشن میشود که این ادعا نادرست است. با توجه به سیر نزول آیات حجاب، خداوند ابتدا آیه جلباب (سوره احزاب نودمین سوره) و بعد آیه خمار (سوره نور صدو سومین سوره) را نازل کرد. شاید در بدو امر به نظر بیاید که اشتباه شده است؛ زیرا جلباب پوششی سرتاسری است و خمار چیزی شبیه مقنعه و روسری است. پس قاعدتاً باید جلباب بعد از خمار مد نظر باشد. ولی خداوند در مراحل تشریع حجاب ابتدا به مخاطبان میفرماید که درست است که شما جلباب دارید، ولی به انداختن آن بر سر و رها کردن آن بسنده نکنید؛ بلکه جلابیب را به خود نزدیک کنید؛ «يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» (احزاب/ ۵۹) مقصود آن است که زنان« جلباب» را به بدن خويش نزديک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اينكه آن را آزاد بگذارند به طورى كه گاه و بيگاه كنار رود و بدن آشكار گردد، و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور كنند.
وی گفت: در مرحله بعد در آیه ۳۱ نور خداوند میفرماید؛ «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ» در این آیه از (ضرب ... علی) استفاده شده است که مبالغه در القا و پوشش کامل را در بردارد. همان گونه که به گفته برخی از مفسران متعدی شدن «ضرب» با «علی» به معنای القا و انداختن و به گفته برخی محکم کردن است. در نتیجه معنای آیه این است که حالا که پوشش خود را تا حدی سامان دادهاید، در این مرحله خمارها را ببندید و آن را بر گریبان خود اندازید، تا علاوه بر سر، گردن و سینه را نیز با آن به طور کامل بپوشانید.
معاون پژوهشی مدرسه تخصصی کوثر قزوین بیان کرد: این دستورات نشان میدهد که زنان قبل از اسلام پوشش خاصی داشتند؛ اما این پوشش دارای نواقص و ایراداتی بود که با نزول آیات سوره احزاب و نور در سالهای پنجم و ششم الگوی حجاب کامل معرفی گردید. نتیجه آن که این آیات صرفاً برای بیان سنت اعراب جاهلی نبوده، بلکه در صدد ارائه فرمان حجاب و اصلاح نقصان حجاب زنان مسلمان است.
وی در پایان اظهار کرد: از روایات مشخص است که مسئله لزوم پوشش زنان و عدم جواز آشکار کردن موی سر نزد نامحرمان به گونهای در جامعه اسلامی قطعی و روشن بوده که گاه برخی از مسلمانان تصور میکردند که حتی برای خواهر رضاعی جایز نیست نزد برادر رضاعی خویش موی سرش را آشکار کند. در روایت معتبری که از امام صادق(ع) نقل شده، پیامبر اکرم(ص) با بیان یک قاعده کلی که «آنچه با نسب محرمیت حاصل میشود با رضاع هم حاصل میشود» دیدگاه آنان را تصحیح میکند و آشکار کردن موی سر زن نزد مردی که با او نسبت رضاعی پیدا کرده را مجاز میداند. این ماجرا نشان میدهد که پس از گذشت بیش از یک قرن از نزول آیات حجاب در دورانی که کشور اسلامی بسیار گسترده شده و اقوام و ملتهای متفاوت با فرهنگهای گوناگون را در بر گرفته، اصل حجاب و پوشیدن سر نزد نامحرمان امری مسلم بوده است.
انتهای پیام